وبلاگ سید

وبلاگ سید به امید خدا، حاوی مطالب متنوع مذهبی با رویکرد قرآنی و حدیثی است.

وبلاگ سید به امید خدا، حاوی مطالب متنوع مذهبی با رویکرد قرآنی و حدیثی است.

وبلاگ سید

لبریز مطلبهای نو می باشد این وبلاگ ما
مقبول دادار توانا افتد این وبلاگ ما
دارد تنوع مطلبش، با رویکردی از حدیث
و رویکردی هم ز قرآن دارد این وبلاگ ما

امیّد دارم که نشیند ذائقه ات را رفیق
"حتما " نمی گویم و گویم شاید این وبلاگ ما

هر کس شود محبوب حق، او کار و بارش روبه راست
مقبول دادار توانا افتد این وبلاگ ما

سید

آخرین نظرات
نویسندگان

۳۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است


بسم الله الرحمن الرحیم

 یک ضرب المثل محلی در مناطق ما هست که می گوید: غذا خوردنت چه جوراست؟ سفره بینداز تا ببینی (علاقه به غذا)، کار کردنت چگونه است؟ اصلا حرفش را نزن (حتی حرف از کار را دوست ندارد چه رسد به خود کار)

طبعا کار کردن، از غذا خوردن و دیدن فیلم وسریال، سخت تر است ولی این نباید باعث سرگرم شدن افراد به این امورات شده و کار خود را از یاد ببرند.
قرآن می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ‏ ما رَزَقْناکُمْ وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ » آیه 172 بقره

ترجمه آیه: اى کسانى که ایمان آورده‏ اید! از نعمتهاى پاکیزه‏ اى که به شما روزى داده ‏ایم، بخورید و شکر خدا را بجا آورید؛ اگر او را پرستش مى‏کنید!
گر چه در این حدیث از خوردن غذاها سخن به میان آمده نه از کار کردن، ولی از واژه (وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ) می توان این معنا را فهمید.

شکر زبانی یکی از ابعاد شکر است و غالبا هم همین به ذهن می آید ولی می دانیم که شکر عملی [1] (استفاده درست و بجا از نعمتها) هم باید باشد، وگرنه چه بسا اصل نعمت از بین برود. اگر انسان سرمایه ای دارد که در حا حاضر با آن یک زندگی مطلوب را سرو سامان داده، بعید نیست در صورت عدم استفاده بجا از این سرمایه و عدم کار کردن مفید با آن، روزی به نداری بیفتد (بنابراین هم شکر زبانی باید باشد و هم شکر عملی)

ممکن است در یک اداره ای هم پیش بیاید که مسول مربوطه به چای خوردن و خوش و بش با رفیقش مشغول شود و از انجام کارهایش (کار ارباب رجوع) غافل شود.
البته چای خودن و گفتگوی دوستانه و از این حرفها سر جای خودش عالیست، و فرهنگ اسلامی ما هم صمیمیت با دوستان را مورد توجه قرار داده  ولی این را هم گفته که این صمیمیت ما (گفتگوی صمیمانه دو کارمند، دو کار فرما و ...) نباید باعث تضییع حقوق دیگران (ارباب رجوع) نشود.
 
سخن آخر اینکه علت کارگریزی بعضیها، سرگرم شدن به حواشی و غفلت از متن کار است.

پی نوشتها
1ــ برای مطالعه در مورد شکر عملی، کلیک کنید

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۱۶:۴۶
سید حسین سیدی


بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از دوستان شوخ طبع برایم تعریف می کرد که  رفیق مجردی (آنها که تن به کار نمی دهند) به من گفت: من از یکی مبلغی پول، دو ماهه قرض گرفتم (مثلا از15 خرداد تا 15 مرداد)، اینطور برنامه ریزی کردم که حالا حالا لازم نیست برای خاطر آن قرض بروم کار کنم، از اول مرداد شروع به کار می کنم و طی این مدت (2هفته)، پول آن آقا را جور می کنم، این رفیق شوخ طبع ما هم به او گفته بود: پس چرا از الان حرفش را می زنی و اوقات خودت را تلخ می کنی، برو دست زیر سرت بگذار و استراحت کن، اول مرداد میروی کار می کنی و پول آن آقا را پرداخت می کنی.

یکی از علتهای کارگریزی در جامعه، نداشتن مسولیت کافی در برابر کار مورد نظر است.عدم انجام مسولیت، بیشتر ناشی از تنبلی (این دست و آن دست می کند) ومواردی ازاین قبیل هست.

در امور عبادی هم سستی و تنبلی وجود دارد. شیطان همیشه دوست دارد که انسان، نمازش را آخر وقت بخواند. در این ماه رحمت، شیطان به وسوسه ی انسان می پردازد که الان تابستان است و گرم، بعدا هوا خنک شد جبرانش می کنی، و همچنین کارهای دیگر، ولی این نقشه ای برای به حاشیه راندن کارهای معنوی است.
دردعای کمیل، از شر نفس اماره که ما را به تعویق انداختن نسبت به کارهای معنوی دعوت می کند؛ به خدا پناه می بریم: «خَدَعَتْنِی‏ الدُّنْیَا بِغُرُورِهَا، وَ نَفْسِی بِجِنایَتِهَا، وَ مِطَالِی یَا سَیِّدِی» [1]

ترجمه دعا: ای سرور من، دنیا مرا با نیرنگ بازی خودش فریب داده و نفس اماره ام (شیطان و نفس اماره دریک جبهه اند) مرا به مسامحه کاری (به تعویق انداختن) و جنایت واداشته است»
بنابراین یکی از علتهای کارگریزی در جامعه (در کارهای معنوی شدیدتر است) بها دادن به تنبلی، و غلبه نفس اماره و شیطان است. انسانی که قرار است ساختمانی را، پروژه ای را به اتمام برساند؛ ولی در انجام تعهدات کاری، زیاد جدیت به خرج ندهد و وجدان کاری را چاشنی کار قرار ندهد؛ بی تردید گرفتار نفس اماره و وسوسه شیطان شده است.

پی نوشتها
1ــ زاد المعاد - مفتاح الجنان / / 61
شیطان، انسان را به تعویق انداختن کارها دعوت می کند، کلیک کنید

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۱۰
سید حسین سیدی



بسم الله الرحمن الرحیم

ماه روزه آمد و ای دل چقدرآماده ای
عذر خالی بی اثر باشد، نگو شرمنده ای
همتت را بیش باید جزم این میدان کنی
تا به جای آری طریق بندگی، تو بنده ای [1]

واقعا هم همین است اگر انسان اهل بندگی خدا باشد در وهله اول، همتش را بر روی روزه گرفتن (و سایر فرامین الهی) قرار می دهد، و اگر به عللی (که در دین مشخص است) نتوانست روزه بگیرد؛ در پی جبران آن در مواقع دیگر بر می آید.

البقرة : 184 «أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَریضاً أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَى الَّذینَ یُطیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعامُ مِسْکینٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
ترجمه آیه: روزهایى به شماره معین روزه دارید (تمام ماه رمضان)، و هر کسى از شما مریض باشد یا مسافر، به شماره آن از روزهاى غیر ماه رمضان روزه دارد، و کسانى که روزه را به زحمت توانند داشت عوض هر روز فدا دهند آن قدر که فقیر گرسنه‏اى سیر شود، و هر کس بر نیکى بیفزاید آن براى او بهتر است. و (بى‏تعلل) روزه داشتن براى شما بهتر خواهد بود اگر (فواید آن را) بدانید. [2]

برای تقریب به ذهن مثالی بزنیم؛ دانش آموزی که به عللی نتوانست در امتحانات خرداد قبول شود؛ این دانش آموز گوش به زنگ می ماند که امتحانات جبرانی شهریور چه زمانی هست تا او بتواند جبران مافات کند.

ما هم دراین دنیا در سر کلاس بندگی قرار داریم، باید به فکر بوده و اهمیت بدهیم وگرنه وظیفه مسلمانی خود را به جا نیاورده ایم.
خدا همه ما را کمک کند تا وظیفه بندگی خود را شایسته و بایسته انجام دهیم.

پی نوشتها
1ــ اشعار خودم
2ــ ترجمه الهی قمشه ای ص 28
برای  مطالعه در مورد حکم کسانی که نمی توانند روزه بگیرند؛ کلیک کنید

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۱۴
سید حسین سیدی


بسم الله الرحمن الرحیم

به رفیقش می گفت: دیگربرای من آهی در بساط نمانده، قسطها از یکطرف، قرضها از یکطرف، پول مدرسه بچه ها و  ...  از یکطرف، دیگر کلافه شدم. نگو که پول و مادیات بد است، اگر من الان پول می داشتم اینهمه دردسر نداشتم. رفیقش گفت: استفاده از دنیا و مادیات، زیاد هم بد نیست و چیزی که بد است نحوه استفاده از آنها یا به تعبیر بهتر: دلبستگی به آنهاست.

امام حسن مجتبی (علیه السلام) می فرماید: «وَ اعْمَلْ لِدُنْیاکَ کَأَنـَّکَ تَعیشُ أَبَدًا، وَ اعْمَلْ لاِخِرَتِکَ کَأَنـَّکَ تَمُوتُ غَدًا [1]

ترجمه حدیث. چنان برای دنیایت کار کن که گویا تا ابد (زیاد) زنده ای و برای آخرتت چنان باش که که فردا می میری (و تو آماده ای)
یعنی انسان چنان در امور دنیاییش کار و تلاش و برنامه ریزی کند که کمترین قسط، کمترین قرض و از این قبیل دردسرها داشته باشد، و آنموقع است که امید بالایی در زندگی دارد. حالا اگر انسانی که در زندگی دنیایی موفق است و کمترین مشکل را دارد، این امید و انگیزه اش را از جانب خدا بداند و در مسیر رضای او حرکت کند (حق الله ــ عبادات الهی مثل نماز و روزه ــ را بجا آورد و توجه به زکات و خمس و حق الناس هم داشته باشد)؛ می توان گفت: که به فرمایش امام حسن مجتی (علیه السلام) که در حقیقت سخن خداست عمل نموده است.

نکته مهم: البته جمع کردن بین امورات دنیایی و اخروی ــ طوری که درحدیث آمده ــ شاید به این راحتی نباشد ولیکن دور از دسترس نیست. برای هموار کردن هر مسیری، اول باید اراده کافی وجود داشته باشد، و بحث حدیث فوق هم از این مقوله است.

پی نوشتها
1ــ بحار الانوار(ط-بیروت) ج 44 ، ص 139
برای مطالعه در مورد حدیث امام حسن مجتبی (علیه السلام) (هم دنیا و هم آخرت) کلیک کنید

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۵۷
سید حسین سیدی


بسم الله الرحمن الرحیم

برادر وخواهری بودند که برای عده ای اجبارا کار می کردند، آندو تصیم گرفتند که از دست این انسانهای استعمار گر فرار کنند. پس از تحمل سختیهای فروان و فرار از کوره راهها، بالاخره به سرزمین اصلی خود بازگشتند.
این عبارات فوق، حاصل مشاهدات من در سالیان دور، از اولین فیلمی بود که راجع به استعمارگران دیدم.
ملت ایران در تاریخ معاصر روزهای ناخوشی را گذراندند تا بالاخره پس از تحمل رنجها و تقدیم خونهایی در روزهایی مثل 15 خرداد 42 ، سرنوشت سرزمین مادری خویش را دوباره در دست گرفتند.

ارزش صبر برای رسیدن به اهداف، بر کسی پوشیده نیست. اما صبر کردن بخاطر جلب رضای خدا و پیروزی دین حق و حاکمیت نطام اسلامی یک چیز دیگر است (ویژه است) و خداوند امدادهای خویش را نصیب اینگونه افراد و اینگونه ملتها می گرداند.

در آیه 60 روم، خداوند خطاب به پیامبرش می  فرماید: «فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ‏ حَقٌّ»

ترجمه آیه: پس (در مقابل تهدید و نیرنگ آنان) صبر کن، که مسلما وعده خداوند (به پیروزى امت و رواج کتاب و جهان شمولى و ابدیت دینت) حق است. [1]
همین صبر توام با تلاش و مجاهدت بود که ملت ایران را با دستهای خالی، و با تقدیم خونهای بسیاری چه در 15 خرداد 42 و چه در ایام دیگر، به پیروزی رساند، و همین صبر است که نظام اسلامی را در مقابل مستکبرین جهانی، استوار و پا برجا نگه داشته و روز به روز بر هیمنه این انقلاب افزوده و الگویی برای ملتهای دیگر می شود.

پی نوشتها
1ــ ترجمه مشکینی ص410
برای مطالعه در مورد 15 خرداد طلیعه انقلاب اسلامی، کلیک کنید

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۵ ، ۰۶:۲۰
سید حسین سیدی


بسم الله الرحمن الرحیم

دوره ی راهنمایی که بودیم (سال75 و 76) من و پسر عمویم به تبعیت از فیلمی که صدا و سیما نشان می داد؛ عکس های مختلف امام خمینی(رحمةالله تعالی علیه) را جمع نموده و با کمک چسب مایع، آنها را به ورق های دفتر می چسباندیم، به این تربیت دفتری از عکس های ایشان جمع شده بود.
الان که به آن یاد آن خاطرات می افتم، به خود می گویم: شاید ما درآن دوران و در آن سنین، وظیفه خود را بنحوی انجام می دادیم ولی الان که بزرگ تر شده ایم و مسائل را بیشتر درک می کنیم؛ باید بیشتر کار کنیم.

امام خمینی کسی بود که برای عظمت اسلام و مسلمین و با تبعیت از خدای متعال قیام نمود، و خداوند هم او را یاری نمود  و انقلاب او را به پیروزی رساند. «إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ‏ لَکُمْ» بخشی از آیه 160آل عمران 
ترجمه آیه: اگر خدا شما را یارى کند محال است کسى بر شما غالب آید. [1]

بی تردید پیروزی ایران اسلامی در جنگ تحمیلی ــ با توجه به حمایت جبهه مستکبرین جهانی از صدام ــ محال به نظر می رسید ولی با عنایات خدا و معصومین (علیه السلام) با سربلندی ایران اسلامی به پایان رسید.

بعد از آن هم همواره نظام اسلامی با تهدیدات و تحریمهای استکبار جهانی و عوامل منطقه ای شان مواجه بوده است. جریان تروریست تکفیری برای تخریب جبهه مقاومت ــ که ایران در راس آن است ـــ بوجود آمد ولی به حول و قوه ی الهی با تمام امکانات مادی و تبلیغاتی اشان تا این زمان به اهداف خودشان نرسیده اند و انشاالله نخواهند رسید.

بعد از آن امام مجدد اسلام و عظمت ایران و مسلمانان،  ما هم باید در تبعیت از فرامین الهی و پیشبرد نظام اسلامی کوشا باشیم در این صورت است که نظام اسلامی ما همواره غالب خواهد بود (بنا بر وعده ی الهی)

سخن آخر اینکه اگر فردی یا افرادی در تبعیت از فرامین الهی تلاش نمایند؛ خداوند آنها را مدد می فرماید مثل نظام اسلامی ایران که علیرغم هجمه های دشمنان همچنان به پیش می رود و ریشه می دواند. ما هم باید به سهم خود در پیشبرد اهداف اسلامی کشورمان سهیم باشیم تا نظام اسلامی تقویت شده ور به اهداف متعالی برسد.

پی نوشتها
1ــ ترجمه الهی قمشه ای ص71
برای مطالعه در مورد سنت نصرت الهی در پیروزی مومنان و شکست دشمنان خدا ، کلیک کنید

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۲۸
سید حسین سیدی


بسم الله الرحمن الرحیم

داشتم با ماشین رفیقی که کارش در فضای مجازی بود یک جایی میرفتم، بحث از فضای مجازی و تبلیغات در آن به میان آمد، این رفیق ما می گفت: من گاهی با "بی خداها" در فضای مجازی به بحث می پردازم. گفتم: چقدر بحثهای عقلی را قبول دارند ( چقدردر بحث کردن، منطق و عقل را چاشنی کار خود قرار می دهند) بلافاصله خودم جواب این سوالم را دادم که در جای جای قرآن از عدم عقل و فهم منکرین توحید سخن به میان آمده، چون اگر عقل داشتند که بر فطرت خود سرپوش نمی گذاشتند.

قرآن می فرماید: «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ‏ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِها لَیَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ» آیه 63 عنکبوت
ترجمه آیه: و اگر از آنان بپرسى: چه کسى از آسمان آبى نازل کرد و به وسیله آن زمین را پس از مردگى‏اش زنده ساخت؟ بى‏تردید خواهند گفت: خدا. بگو: همه ستایش‏ها ویژه خداست [و مشرکان دور از حقیقت‏اند]، بلکه بیشترشان تعقل نمى‏کنند. [1]
همچنین درمورد دشمنان پیامبر که یهود و مشرکان بودند؛ می فرماید: «لا یُقاتِلُونَکُمْ جَمیعاً إِلاَّ فی‏ قُرىً مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَراءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَیْنَهُمْ شَدیدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمیعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْقِلُونَ‏» آیه 14 حشر
ترجمه آیه: آنان دسته جمعى با شما پیکار نکنند مگر در آبادى‏هاى بارودار، یا از پشت دیوارها، دلاوریشان در بین خودشان شدید است، آنان را به هم پیوسته مى‏پندارى، در حالى که دل‏هایشان پراکنده است، این به خاطر آن است که ایشان قومى‏ اند که تعقل نمى‏ ورزند.
گاهی انسان ممکن است به ذهنش خطور کند که کافران زمان پیامبر اگر عقل داشتند؛حداقلش حرفهایی پیامبر را مثل دزدی نکردن، و خیلی از احکام دیگر که هر انسانی، بدی آن را درک می کند؛ قبول می کردند. در مورد بی خداهای امروزی و سایر آدمهای منحرف هم همین قضیه صدق می کند.

بی تردید کنار گذاشتن عقلیات و انجام کارهای مخالفت فطرت و انسانیت، یعنی بی عقلی ،هر چند انجام دهنده ی آن داری مدرک لیسانس و بالاتر هم باشد.
خداوند همه را در مسیر پیمودن مسیر عقلانیت و معنویت موید گرداند.

پی نوشتها
1ــ ترجمه انصاریان ص403

برای مطالعه بیشتر در مورد توحید شناسی مراجعه شود به کتاب توحید در قرآن، مولف آیت الله جوادی آملی، نشراسراء چاپ سوم بهار91 مراجعه کنید.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۲۷
سید حسین سیدی


بسم الله ارحمن الرحیم

چند وقت قبل در سطح شهر چشمم به تابلوی افتاد که روایتی در باب بچه داشتن و رزق و روزی، بر آن نقش بسته بود، به ذهنم خطور کرد که: شاید خیلی ها این تابلو را ببینند ولی چنان اعتقادی به این حدیث نداشته باشند، پس به خود جواب دادم که بعضیها مشکلشان این نیست که بچه کم داشته باشند و یا زیاد، آنها در اعتقاد به رزاقیت خدا بحث دارند.


بحث اصلی کدام است؟
در آیه سه طلاق می خوانیم: «وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ‏ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدْرا؛[طلاق/3]و از جایى که گمان نبرد به او روزى عطا کند، و هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد که خدا امرش را نافذ و روان مى‏سازد و بر هر چیز قدر و اندازه‏اى مقرر داشته است (و به هیچ تدبیرى سر از تقدیرش نتوان پیچید). [1]
بعضی ها چون چنان اعتقادی به خدا و قضا و قدر او نداشته و بیشتر اعتقاد به امکانات مادی دارند و و دنیا را منحصر در قاعده " دو دو تا چهار تای مادی نموده اند؛ پیرامون احادیث رزق و روزی خداوند ــ آنهم در این زمان که بحث زیاد شدن جمعیت بر سر زبانها افتاده ــ شبهاتی سر هم می کنند.
شاید ذکر این نکته لازم باشد که بدانیم: کمبود جمعیت ایران وقتی احساس شد که در شهری مثل تهران، بچه داری را به یک تا و دو تا رساندند، وقتی به ازاء دو نفر(والدین) ، یکنفر بر جا بماند، یعنی آمار یک شهر با جمعیت ده ، دوازده میلیونی مثل تهران، بعد از دو سه دهه به نصف و یا کمی بیشترمی رسید، و این زنگ خطری بود که احساس می شد. همچنان که جمعیت زیاد بدون برنامه مناسب برای آن، ممکن است خطر آفرین باشد؛ همینطور هم کمبود جمعیت، مشکل آفرین است.

برگردیم به آیه قرآن، آیه میفرماید: کسی که بر خدا توکل کند خداوند کفایتش میکند. توکل کردن بر خدا یعنی خدایا از ما حرکت، از تو هم برکت، همچنانکه انسان در بحث تشکیل خانواده میگوید: خدا بزرگست و به او توکل نموده و صد البته دنبال کسب و کار (از ما حرکت) هم میرود؛ در بچه داشتن هم باید اینگونه فکر کند.

سخن آخر اینکه انسان باید برای تشکیل خانواده، برای فرزند داشتن و خیلی از چیزهای دیگر، برنامه داشته باشد ولی همه چیز هم با دو دو تا چهار تا پیش نمی رود، بلکه خدای بزرگ  بر سرنوشت انسان حاکم است و حساب و کتاب او را ــ آنگونه که خودش می خواهد ــ به پیش می برد.

پی نوشتها
1ــ ترجمه الهی قمشه ای ص588
در مورد رابطه رزق و روزی و داشتن فرزند، کلیک کنید

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۲۲
سید حسین سیدی



بسم الله الرحمن الرحیم

یکروز به خانه ی دوستم رفتم و دیدم که با قیچی دارد ریشش را اصلاح می کند، به او گفتم که می دانی اگر با قیچی هم اصلاح کنی ولی صدق ریش داشتن نکند در حکم همان از ته تراشیدن ریش است؟ گفت: ای داد و بیداد من با آنکه موضوع را می دانستم ولی در عین حال، ملتفت نبودم (برداشت اولیه ذهن از تراشیدن ریش، تراشیدن با تیغ است، و رفیق ما هم این ذهنیت را داشته و ازمصادیق آن ـ قیچی ـ غافل شده بود، با آنکه  می دانست هر دو می توانند یک حکم داشته باشند ولی آن ذهنیت، تاثیر خود را گذاشته بود)
ممکن است همین مساله ذهنی هم در مورد مسائل بزرگتر و گناهان بزرگتر بیاید.

زمانی هست که انسان غفلت می کند (مثل همین دوست ما) ولی یکزمان دیگری هست که انسان خود را به غفلت می زند یا در آن غفلتش تند رفته و حتی برخلاف عقلش گام برمی دارد، اینها با هم فرق می کنند.

شیطان، جذاب خطرناک
خدا می فرماید: «وَ زَیَّنَ‏ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبیلِ فَهُمْ لا یَهْتَدُونَ؛[نمل/24]و شیطان اعمال زشت آنان را در نظرشان زیبا جلوه داده و آنها را به کلى از راه خدا باز داشته و آنها هم به حق راه یافته نیستند».
گاهی شیطان چنان کارها را برای انسان جذاب جلوه می دهد که انسان از تبعات عملی که می داند خطرناک است (گناهان غیر اخلاقی) چشم پوشی نموده  و خود را در دامی که رهایی از آن مشکل است؛ می اندازد.
 
مثالی دیگر
خیلی از مردم به حق الناس اهمیت می دهند و آنرا یکی از گناهان بزرگ می دانند،  چه بسا کسانی چنان تقیدی به نماز و روزه نداشته باشند ولی غیبت و تهمت و حق دیگران را خوردن و امثال این را حق الناس دانسته و از آن دوری می کنند، اما همین آدمها ممکن است در مورد نماز خوانها و روزه گیرها، حرفهای بدی بزنند، غافل از اینکه این هم حق الناس است.
حتی اگر فکر کنیم بر آن نماز خوان و روزه گیر هم انتقاداتی در مورد عباداتش  هست (که اینطور نباید باشد)، اینها فقط وظیفه امر به معروف و نهی از منکر دارند و نه چیز دیگر ــ و هر چه که دلشان بخواهد نباید بر زبان بیاورند که این حق الناس است ـــ کما اینکه بیشتر اینها حتی در مورد نماز خوانی که در یک عکس نشان داده شده و مواردی از این قبیل  ـــ که اصلا طرف را نمی شناسند ــ حرفهای ناشایستی را بر زبان می آورند.


خداوند همه ی مسلمین را در جذب نشدن به گناه و فراموش نکردن تبعان گناه یاری کند.

برای مطالعه در مورد راههای نفوذ شیطان ــ شیطانی که از طریق جذاب جلوه دادن کارها؛ انسان را به دام می اندازدــ کلیک کنید
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۵ ، ۱۵:۴۳
سید حسین سیدی


بسم الله الرحمن الرحیم

آخر سال بود و  بعد ازاتمام آخرین امتحان، با بچه ها داشتیم به طرف خانه می رفتیم. در مسیر راه به چند همکلاسی سابق برخوردیم که ترک تحصیل نموده بودند، یکی از همکلاسیهای ما به آنها گفت: اگر سال تحصیلی را آمده بودید الان دیگر تمام شده بود.
این دو سه روزه دنیا هم همین است.کسانی که از فرصت کم دنیا استفاده نکنند در آن دنیا حسرت خورده: چرا این مدت کم را به گناه و غفلت گذراندم؟ این مدت کم می ارزید که نافرمانی  خدا را انجام دهم؟

خداونند در قیامت از دوزخیان می پرسد؟ چقدر در دنیا بودید گویند: مدت کمی (یکروز یا کمتر) «قَالُواْ لَبِثْنَا یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْم؛[مومنون/113](دوزخیان) گویند:» یک روز، یا بخشى از یک روز درنگ کردیم»

کسی را در نظر بگیریم که با دوستش برای تفریح و شاد بودن، مسابقه رانندگی یا موتور سواری می گذارد؛ بعد از اینکه مشکلی برایش پیش آمد  خود را سرزنش نموده که چرا برای لحظه ای  شاد بودن و هیجان ــــ که به هیچ وجه ارزشش را نداشت ــ خود را گرفتار دوا و دکتر و بیمارستان نمود.
البته گرفتاری و عذاب آن دنیا با گرفتاری و عذاب کشیدن این دنیا قابل قیاس نیست، ولی برای تقریب به ذهن این مثال را زدیم.

در آیه بعد، خداوند به اینها (دوزخیان) می گوید:«قَلَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا لَّوْ أَنَّکُمْ کُنتُمْ تَعْلَمُون؛[مومنون/114]خدا فرماید: شما اگر (از حال زندگانى خود) آگاه بودید مى‏دانستید که مدت درنگتان در دنیا بسیار اندک بوده است».

کسی که هوشیار باشد می داند که این دنیا صباحی بیش نیست و نباید کاری کرد که در قیامت حسرت گناهان زودگذر و مدت کم عمر را خورد.حسرت خورد که این مدت کم دنیا ارزش بدرفتاری با دیگران، مغرور شدن به مال دنیا و پز دادن آن به دیگران و ... را نداشت.

پی نوشتها
1ــ ترجمه الهی قمشه ای ص349

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۵۶
سید حسین سیدی