صداقتی که دیگر نیست
بسم الله الرحمن الرحیم.
داشت به رفیقش می گفت: یکزمانی دوستیها بر اساس صداقت و روراستی بود ولی حالا صداقت، عنوان سادگی و فریب خوردن پیدا کرده است.
رفیقش گفت: بله متاسفانه، صداقت کالای نایابی شده که جز در مواقعی که بر نفع انسانها باشد؛ حتی اثری از گفتن لفظش نیست.
بعد بعضی ها در بوق و کرنا می کنند که فلانی عبادت ریایی انجام می دهد و...، و غافل از اینند که عدم صداقت در دوستی ها و روابط انسانی دیگر، خود بزرگترین ریاست.
امام کاظم(علیه السلام) می فرماید: «بِئْسَ الْعَبْدُ یَکُونُ ذاوَجْهَیْنِ وَذالِسانَیْنِ» [1]
ترجمه: بَدْ شخصى است آن که داراى دو چهره و دو زبان مى باشد [که در پیش رو چیزى گوید و پشت سر چیز دیگر]
انسان گاهی بعضی از دوستان شاد وصمیمی را می بیند که صدای قربانت شوم و نوکرتم آنها گوش فلک را کر می کند، اما هیچ صداقتی درگفته هایشان نیست و به راحتی به همدیگر کلک می زنند و ..
خدایا ما را کمک کن که در دوستی هایمان(چه با دوستان و چه با اهل بیت ــ علیهم السلام ــ ) صادق باشیم.
پی نوشتها
1ــ الذریعة إلى حافظ الشریعة (شرح أصول الکافی جیلانىو ) / ج2 / 441 / باب ذی اللسانین ..... ص : 441
این روزها در شهر ، در آهنگ و نوای گوشیها ، بر پشت شیشه ماشینها بوی سیب و حرم حبیب و حسین غریب و کربوبلا نقش بسته است..
زمان میگذرد….
روزها از پی روزها ، سالها از پی سالها …،
باز هم صدای گریههای ما موج موج این سکوت را به باد میدهد
گــــــرد بــــاد یــــاد تــو، در تمـــــام تــــار و پود خــــاک مـــــــیوزد
اما … حالا چه وقت گریه هست؟
گریههایت را نگه دار برای لحظههای خیمه های بی علم…
باز بوی محرم میآید…
شکر خدا که زندگی ام نذر روضه هاست
شکر خدا که روزی ام از سفره شماست
شکر خدا که پــای شما سینـه مـی زنم
شکر خدا کـــه درد مرا نـــامتــان دواست
بـر روی سنگ قبر من این گونه حک کنید
این خانه زاد روضــه و مجنون کـــربلاست